خیلی برای این مسابقات زحمت کشیده بودم. شش ماه شبانهروز تو اردو بودیم. هرروز بعدازظهر یه معلم از طرف اداره میاومد تا بهمون درسها رو بگه که از بقیه بچهها عقب نیفتیم. دیگه بالاخره عضویت تو تیم ملی نوجوانان این چیزا رو هم داره. هر روز از صبح تا ظهر بدنسازی داشتیم و عصر هم مسابقه با همدیگر مسابقه میدادیم. از جاهای مختلف کشور تو تیم حضور داشتن. کرد و لر و بلوچ و مازنی. اما این مازنیها خیلی بدنهای محکم و رو فرمی دارن. نمیدونم به خاطر چیه که اون منطقه اینهمه تو کشتی موفق شده. اما من بیتوجه به همه هم تیمیهام به تمرینهام میپرداختم. مثل کوه ایستادم و تمرین میکردم تا نکنه یه وقت نظر مربی ازم برنگرده. همیشه مربیم میگه:" سیروس تو بالاخره یه چیزی میشی تو کشتی." آخه تو رده نوجوانان خیلی رقابت بین حضور در تیم ملی شدیده. به محض اینکه خوب ظاهر نشی یکی دیگه رو جایگزینت میکنن و از طرف دیگه این رده سنی مقدمه حضورت تو میادین رسمیه کشوره. بعدش امید و جوانان و بعدش هم بزرگسالان. بیشتر اونایی که الان تیم بزرگسالان هستن از نوجوانان تو تیم بودن. من تو وزن 65 کیلو کشتی میگیرم. آن سال از ایران برای این وزن تو مسابقات جهانی روسیه دو نفر رو اعلام کردن و فقط همین وزن بود که دو نفر کشتیگیر داشت. من و مرتضی جهانبازی از مازندران دو نفری بودیم که برای این وزن انتخاب شدیم. دو روز مونده بود تا از تهران به مقصد
اولین نفر کامنت بزار
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است