ما در زمانهی بیپیغمبری زیست میکنیم؛ روزگاری که رسولی در آن نیست تا درست و غلط قطعی و متقن را نشانمان دهد. باید بپذیریم که راهی نداریم جز اینکه با رجوع به خود و تواناییهایمان و کمک گرفتن از افراد متخصص و خبره، راه رسیدن به اهدافمان را در پیش بگیریم. تینا سیلیگ (Tina Seelig) یکی از این افراد متخصص و خبره است که در کتاب ایکاش در 20 سالگی میدانستم (What I Wish I Knew When I Was 20) کوشیده تا به مخاطبان خود بیاموزد چگونه راه موفقیت را در زندگی شخصی و شغلی خود بپیمایند.
انصراف از رشتهای که دوستش نداریم، استعفا از شغل غیردلخواه، تعویض مدرسه؛ اینها نمونههایی از تغییرات بزرگی هستند که ممکن است جایی در زندگی تصمیم بگیریم به آنها جامهی عمل بپوشانیم. این تصمیمها اغلب با شک و تردید و دلهره همراه هستند. چرا که تضمینی وجود ندارد که بدانیم راه درست را انتخاب کردهایم. درست است که فرمول واحد و مشخصی برای موفقیت وجود ندارد. اما گردآوری تجربیات افراد موفق میتواند نمونهها و الگوهایی را در اختیار ما بگذارد. کاری که سیلیگ در این کتاب بهخوبی از پس آن برآمده است. اما نکتهی مهم این است که قرار نیست ما هم در این الگوها قرار بگیریم و از این مسیرهای پاخورده به موفقیت برسیم؛ بلکه هرکدام از ما باید راه منحصربهفرد خود را برای رسیدن به اهدافمان خلق کنیم.
تینا سیلیگ، کارآفرین، عصبشناس و استاد محبوب دانشگاه استنفورد، در کتاب ایکاش در بیستسالگی میدانستم، داستانهایی انگیزهبخش و توصیههایی الهامبخش دربارهی موفقیت را با چاشنی فروتنی و شوخطبعی ارائه میدهد. مطالب این کتاب مثالهای جذابی را -از کلاس درس گرفته تا اتاق هیئت مدیره- در بر میگیرد. سیلیگ شما را با نمونههای بسیاری از افرادی که فرضیات را به چالش کشیدهاند و به موفقیت شگفتانگیزی دست یافتهاند، آشنا میکند.
iamalilo51
عالی❤️
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است