سقف سیستم‌هایمان را کوتاه نبندیم. سیستم‌هایی که نمی‌توانند خودشان را ارتقا بدهند محکوم هستن به کاهش کیفیت و این فقط درباره آموزش نیست. درباره کشاورزی هم اگر خوب نگاه کنید می‌بینید که کشاورزانی که تولید کننده هستند سود کمتری نسبت به شرکت‌های دلالی نصیبشان می‌شود. وقتی یک ساختار یا سیستم غلط باشند ناخودآگاه کیفیت، خوشحالی، رضایت و ... را کم می‌کند. ما در ابعاد مختلف زندگی این امر را تجربه کرده‌ایم. افراد یا کسانی که سقف سیستم‌هایشان کوتاه است و متعصبانه با سیستم سنتی خودشان پیش می‌روند می‌تواند به سیستم آسیب‌های جدی وارد کنند. معلمانی را در نظر بگیرید که همچنان عقیده دارند، هیچ چیز چای گچ و تخته را نمی‌گیرد. کسی که نتواند سیستم ذهنی خودش را بهبود ببخشد و آن را ارتقا بدهند مجبور است با کیفیت پایین کار کند. حتی در رابطه زناشویی اگر پیش زمینه ذهنی درباره موضوعی داشته باشید، تمام رفتارهایتان هم بر اساس همان سیستم قبلی خواهید بود و باعث می‌شوید شریک زندگیتان دلسرد شود و دست از تغییر بکشد. در هدف‌گذاری هم همین ماسله را داریم. آدم‌هایی که هدف گذاری می‌کند و بعد از شکست خوردن از خودشان این قضاوت را شکل می‌دهند که من به درد این کار نمی‌خورم و برچسب بازنده را می‌پذیرند. اگر این سیستم در ذهن ما ریشه بدواند، و سفت و محکم شود، ما خودمان را به یک آدم شکست خورده محکوم کردیم. درحالیه که من قصد دارم به شما پیشنهاد بدم که بازنگری کنید روی سیستم‌های خودتان.. بچه‌های امروزی با سیستم‌های جدید اخت شد‌اند. برای مدتی که شده کمی امتحان کنید که روی عقیده‌ها و باورهای خودتان تجدید نظر کنید. مثلا اگر آدمی هستید که تنش‌ها و دعواهای با همسر یا درد دل کردن با پدر و مادرتان سبب شده با دخالت‌هایشان زندگی شما را بیشتر مختلف می‌کنند، پس نشان می‌دهد که نیاز دارد کمی تغییر رویه بدهید و سیستم ذهنی خودتان را آپدیت کنید. برنارد شاو نوسسنده مشهور انگلیسی داستانی متنسب دارد که می‌گویند تنها خیاط من است که با من رو راست است و دیگران من را با افکار قدیمی‌ام می‌سنجد. ما باید بتوانید اندازه جدید مسايل و موضوعات را بگیریم و سیستم‌های جدید را باید جایگزین کرد. اگر فروشنده هستید و هنوز با سیستم‌های قدیمی در حال کسب و کار هستید بدانید که به زودی محکوم به شکست خواهید شد اگر به کسب و کار آنلاین فکر نکنید. همه این مسائل می‌تواند شما را دچار شکست در زندگی کند. این اپیزود را بشنوید که داستانی واقعی را در این باره برایتان بازگو کرده‌ام.