خیلی از افراد یا کسانی که می شناسیم معمولا به ابعاد و نکات منفی اتفاقات و فرایندها توجه دارند. اما بهتره سعی کنیم در یک کسب و کارگروهی تنها روی وجوه منفی متمرکز نشوید . معمولان مدیران موفق با علم نقاط ضعف سعی می کنند با توجه به جنبه های مثبت و نقاط قوت، در کارکنان و تیم های کاری ایجاد انگیزه بیشتری بکنند . به این مثال توجه کنید شکارچی پرنده سگ جدیدی خریده بود، سگی که ویژگی منحصر به فردی داشت. این سگ میتوانست روی آب راه برود. شکارچی وقتی این را دید نمی توانست باور کند و خیلی مشتاق بود که این را به دوستانش بگوید برای همین یکی از دوستانش را به شکار مرغابی در برکه ای آن اطراف دعوت کرد او و دوستش شکار را شروع کردند و چند مرغابی شکار کردند. بعد به سگش دستور داد که مرغابی های شکار شده را جمع کند. در تمام مدت چند ساعت شکار، سگ روی آب می دوید و مرغابی ها را جمع می کرد صاحب سگ انتظار داشت دوستش درباره این سگ شگفت انگیز نظری بدهد یا اظهار تعجب کند، اما دوستش چیزی نگفت در راه برگشت، او از دوستش پرسید آیا متوجه چیز عجیبی در مورد سگش شده است؟ دوستش پاسخ داد: آره، درواقع، متوجه چیز غیرمعمولی شدم. سگ تو نمی تواند شنا کند