
توضیحات
دردیست درین سینه که همزاد جهان است فریاد ، ز داد آن همه گفتند و نکردند یارب چه قدر فاصله ی دست و زبان است خون می چکد از دیده در این کنج صبوری این صبر که من می کنم افشردن جان است از راه مرو سایه که آن گوهر مقصود گنجی ست که اندر قدم راهروان است سلام، بیاید با هم بشینیم و پیاله ای شعر بنوشیم. من و یک دنیا شعر با صدای بزرگان شعر و ادب اومدیم تا شمارو ببریم به یک دنیای پر از احساس سبز. امروز شعر "تا صبح شب یلدا" با صدای امیر هوشنگ ابتهاج رو میشنویم.
گویندگان:
هوشنگ ابتهاج
تاریخ انتشار:
3 سال پیش
بر اساس علاقهی شما
شنیدنی های این کانال

نظرات
برای ارسال نظر ابتدا باید وارد حساب کاربری خود شوید.
حسین سعیدزاده
حسین سعیدزاده
بسیار عالی