
داستان کوتاه شیشه عمر از کتاب بکرستان این آلبوم بهادار میباشد
داستان کوتاه شیشه عمر از کتاب بکرستان این آلبوم بهادار میباشد
9 ماه پیش
کتاب بکرستان اثر خانم عفیفه صهبایی که توسط گروه گویندگان کتاب گویا ضبط شده است. - کیه.....این وقت صبح....؟! وارد حیاط می شوم.کلاغی ، قارقار می کند.نگاهش می کنم.روی شاخه ای نشسته است ، کنار لانه اش.، پروانه ای بال زنان می پرد به سمتی.....نسیم خنکی می وزد. در حیاط را باز می کنم.مرد جوانی،مرتب و مؤدب ،روبه رویم ،ایستاده است. کت و شلواری سرمه ای رنگ پوشیده با پیراهنی آبی روشن. قبل از اینکه حرفی بزنم،جدی و رسمی ،با لبخندی کمرنگ،سلام می کند و می گوید:
: فرید حامد
قشنگ نبود