

خاطرات سرپایی رمان - خاطره این آلبوم بهادار میباشد
خاطرات سرپایی رمان - خاطره این آلبوم بهادار میباشد
1 سال پیش
(در حال آماده سازی فایلهای صوتی) بازدیدهای این آلبوم تا درج صوت ثبت نمیشود. خاطرات سرِپایی اولین رمان فارسی نادر ازهری است که در سال 1381 منتشر شد. تعداد صفحه: 188 شابک: 964-6822-07-X در جایزه هوشنگ گلشیری مربوط به قضاوت در مورد کتابهای سال 1380 فقط توانست تا مرحلهی نهایی داوری پیش برود و جزو 10 کتاب بررسی شده باشد. این کتاب در حقیقت حکایت طیفی از نسلی است که در انقلاب 57، نوجوان بود. عشق به نرگس، انقلاب، سربازی در زمان جنگ و فروپاشی زندگیِ قهرمان داستان، چهارچوب این رمان- خاطره را تشکیل میدهد. نویسنده در ابتدای کتاب، رمان خاطرات سرپایی را به آنهایی که به او و به خودشان دروغ گفتهاند تقدیم کرده است... در پشت جلد این کتاب، پاراگرافِ آخر رمان درج شده است: «غروب بود غروب یک عصر تابستان در میدان ولیعصر تهران و من در کنج پیاده رو ایستاده بودم و انگار تمام خاطراتم همزمان و در یک لحظه اتفاق افتاده بود. موج جمعیت با شکل های گوناگون و رنگ و وارنگ بالا و پایین میرفت: یکی با ادا و اصول، یکی با وقار و طمأنینه، یکی ولنگار و بیخیال، یکی آدامس میجوید، یکی سیگار میکشید، یکی نشسته بود، یکی تسبیح میچرخاند، یکی چشمانش میپلکید... یکهو یک مرد سی و چند ساله که ساکی پر از کتاب از دوشش آویزان بود با عینکی تهاستکانی به چشم از میان جمعیت بیرون زد؛ چشمانش مثل چراغ «فولکس واگن» شده بود. دیوانهوار و دیوانهوار فریاد کشید: آهای مردم ولیعصر! بیل و کلنگ دادم واستون... آهای مردم ولیعصر! بیل و کلنگ دادم واستون... آهای... مردی خپله در حالی که پشت گردن عرق کرده اش را میخاراند گفت: اینم یِه دکونِ دیگه... و من در آن غروب بی همه چیز هنوز سر پا ایستاده بودم...» این رمان- خاطره در 63 قسمت توسط نویسنده اثر در این آلبوم (بهمرور) خوانده میشود. برای به اشتراک گذاری یا تبدیل صوتهای این آلبوم صوتی به نوشته، ذکر نام صاحب اثر و منبع الزامی است و نباید در اصل کلمات، تغییری ایجاد شود.