توضیحات
#سادگی_های_معمولی پادکست شماره 17
به قلم: #یه_آدم_معمولی
راوی: #فرید_حامد
فکر نمیکردم اینقدر عوضی باشه..... فکر نمیکردم اینقدر قوی باشه،، یعنی اینقدر ضعیف بود؟ یعنی اینقدر غیرقابل اعتماد بود؟ منو بگو فکر میکردم چقدر با غروره؟منو به چی فروخت؟ مگه من چی کم داشتم؟ کاش هیچ وقت ترک نمیکردم... کاش اون حرف رو نمیزدم..... شاید هرکدوم از ما یبار تلخی و رنج این حرفها رو با خودمون یا از دهان دیگری تجربه کرده باشیم.... ادمها هیچ وقت ضعیف تر از اون نیستن که میخواهند// «عجولانه» انسان دیگری رو پیش بینی کنن.... برای شناخت همدیگه «وقت» ندارند و میخواهند خیلی سریع،، نفر روبرو رو مطابق خواسته های ذهنشون،،، «تصور و تخیل» کنند.... ساده انگار میشوند و خودشون رو بخواب میزنن و وقتی با حقیقت تلخه «غلط بودن» پیش بینی هاشون از افراد و زندگی مواجه میشوند،، دچار «رنج» میشوند... بخش مهمی از رنج برای برخورد تلخ با ناشناخته هاي ما از زندگی و افراد است.... اگه برای پیش بینی افراد و زندگی و وقایع اون،، بجای بالا بردن «سطح اطلاعات و آگاهی» ات ،، دماغت رو ببری بالا و از بالا به دیگران نگاه کنی،، همیشه و حداکثر #یه_آدم_معمولی می مونی
#به_همین_سادگی
@GouyaKetab
جزئیات
کارگردان:
نویسنده:
مترجم:
ناشر چاپی:
شابک:
سال انتشار: 3 سال پیش