توضیحات
میلان کوندرا در کتاب «هویت» دغدغه همیشگی و گریزناپذیر انسان بر گذر زمان به سوی پیری و نیستی را در رابطه عاشقانه زوج جوانی به نامهای شانتال و ژاک مارک به تصویر میکشد. در این کتاب معناگرا سرگشتگی و آشفتگی انسان در برابر تغییرات سریع و بیپایان جهان هستی که ناخرسندی وی را در پی دارد به تصویر کشیده شده است. کوندرا مخاطب را در این رمان با این زوج جوان همراه میکند تا لایههای پنهان زندگی در گذر زمان را از دریچهای دیگر بنگرند و در آن تأمل کنند.
تبعید شده:
میلان کوندرا در سال 1929 در برنو چکسلواکی دیده به جهان گشود و در یک خانواده فرهنگی سطح بالا رشد کرد. میلان شعرگویی را در سن چهارده سالگی آغاز کرد و در هفده سالگی به حزب کمونیست پیوست. وی تحصیلات خود را در رشتهی ادبیات و زیباییشناسی ادامه داد و نخستین مجموعه شعر خود با نام «انسان بوستان عظیم» که ادبیات دولتی را مورد نقد قرار میداد در سال 1953 منتشر کرد.
کوندرا در بین سالهای 1958 تا 1968 ده داستان با عنوان «عشقهای خندهدار» نوشت که در آن به رابطه فرد با اجتماع توجه کرد و درون مایه بسیاری از داستانهای بعدی خود قرار داد. کوندرا به همراه بسیاری از هنرمندان و نویسندگان چکسلواکی به حمایت از جنبش اصلاحطلبانه حزب کمونیست چکسلواکی معروف به بهار پراگ در سال ۱۹۶۸ پرداخت. پس از اشغال کشور توسط ارتش شوروی در اوت ۱۹۶۸ نامش در لیست سیاه قرار گرفت و انتشار و عرضه کتابهایش در کتابخانهها ممنوع شد. وی یک سال بعد از این اتفاق از دانشکده سینما هم اخراج شد و در این مدت خرج خود را با نوشتن طالعبینی درمیآورد. این طالعبینیها که البته با نام میلان کوندرا چاپ نمیشدند، پس از مدتی بسیار محبوب شدند. خود کوندرا در کتاب «خنده و فراموشی» به سرنوشتی که این چنین دچارش شده بود اشاره و شرح آن را بیان کرد. او در همین دوران رمان «زندگی جای دیگر است» را نیز به زبان فرانسوی نوشت که در سال ۱۹۷۳ در فرانسه چاپ شد.
در ۱۹۸۴ کتاب «سبکی تحملناپذیر هستی»، و در سال 1990 «جاودانگی» و سه رمان بعدی خود «آهستگی»، «هویت» و «جهالت» را به رشته تحریر درآورد و در همه آنها سعی بر آن داشت که درون مایههای وجودی انسان را به تصویر بکشد
جزئیات
کارگردان:
نویسنده:
مترجم:
ناشر چاپی:
شابک:
سال انتشار: 4 سال پیش