

توضیحات
ارنست رواندرمانگری بود که به کارش عشق میورزید. بیمارانش هر روز او را به خصوصیترین اتاقهای زندگیشان دعوت میکردند. و او هر روز آنها را تسلی میداد، تیمارشان میکرد و ناامیدی را از آنها دور میکرد... کسی که به کارش عشق میورزد، خوش شانس است. ارنست احساس خوش شانسی میکرد. البته چیزی بیش از خوش شانسی، او احساس خوشبختی میکرد... بعضی از صبحها، از پنجره مطبش ... به آسمان مهآلود نگاه میکرد و با خود تصور میکرد که اسلافش در رواندرمانی در افق منتظر ایستادهاند.....
گویندگان:
کامبیز خلیلی
تاریخ انتشار:
1 سال پیش
قسمتها
شنیدنی های این کانال

نظرات

MuhmmadKhatib Kheibari
1 سال پیش
این کتاب در نوع خودش بیبدیلِ ممنونم فوقالعاده بود شنوتویِجآن

کاربر شنونده
1 سال پیش
ممنون
برای ارسال نظر ابتدا باید وارد حساب کاربری خود شوید.
کاربر شنونده
کاربر شنونده
مرسی از گذاشتن این کتاب. ولی باید بگم این کتاب ۱۷ ساعته، نه ۱۲ ساعت.