توضیحات
دردی بر فراز سرزمین هزار خورشید «کتاب هزار خورشید تابان» روایتگر آلام بیشمارِ زنان افغان است. زنانی که به حاشیه و بردگی جنس مخالف کشیده میشوند و با وجود دیده نشدن و در حاشیه قرار گرفتن، بارِ اصلی جنگهای داخلی افغانستان را به دوش میکشند و به جنگ با سنتها و آداب و رسوم حاکم بر جامعه برای احقاق حقوق اولیهی خود میپردازند. جنگ برای رهایی از دستانِ قدرت طلبی که خود را در لوایِ دین و آئین، پنهان کرده و چهرهی انسانیت را به بند میکشد. کتاب پرکشش «هزار خورشید تابان» رنگ واقعیِ قدرت، عشق، نفرت، درد، فقر، غم و اندوه را به تصویر میکشد. به روشنی مسائل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشور افغانستان را پیش روی مخاطب قرار میدهد و در این بین به چگونگی ظهور و سقوط القائده میپردازد. لیلاها و مریمها خالد حسینی در این کتاب زندگیِ دو زن از دو نسلِ متفاوت را به تصویر میکشد که دست سرنوشت، مسیر زندگی آنها را به هم گره میزند. «لیلا» و «مریم» دو شخصیت اصلی داستان به نمایندگی از تمام زنان افغان در «کتاب هزار خورشید تابان»، از مشکلات و محدودیتهای خود در 50 سال اخیر چون ازدواج در سن کودکی، محرومیت از آموزش رسمی و ... سخن میگویند. کتابی پرفروش کتاب هزار خورشید تابان در سال 2007 به مدت سه هفته در ردیف اول کتابهای پرفروش آمریکای شمالی بود. در ایران پیش از ده ترجمه از آن موجود است و نسخهی حاضر (از نشر ثالث) به چاپ نوزدهم رسیده است. همچنین این کتاب عنوان بهترین کتاب سال 1386 برگزیدهی کتابفروشان (جایزه ادبی روزی روزگاری) را نیز از آنِ خود کرده است. خالد حسینی، پسر یک دیپلمات خالد حسینی (1965) از پدری تاجیک و مادری پشتون در شهر کابل چشم به جهان گشود. در سال 1976 پدرش به عنوان دیپلمات وزارت خارجه به پاریس اعزام شد و در سال 1982 به دنبال کودتای کمونیستی از سفارت اخراج شده و در همان هنگام تقاضای پناهندگی میکند. در پی موافقت با تقاضای پدر، او نیز به همراه خانواده -در سال 1980- به آمریکا مهاجرت میکند. خالد در دانشگاه سن دیگو به تحصیل در رشتهی پزشکی میپردازد و در سال 1996 به عنوان سفیر «حسن نیت» سازمان ملل در افغانستان، معرفی میشود. خالد حسینی هر دو رماناش را به زبان انگلیسی نوشته است: «بادبادک باز» و «هزار خورشید تابان» تولد هزار خورشید تابان ایدهی داستان هزار خورشید تابان به گفته خود او، در سال 2003 و در پی سفرش به افغانستان و گفتوگو با زنان مصیبت دیده آن مرز و بوم، شکل گرفت. وی که در این سفر شاهد دردهای بسیار زنان افغان بوده، تصمیم میگیرد فریاد آنها را با نوشتن کتاب «هزار خورشید تابان» به گوش جهانیان برساند. رنج را لمس کنیم «...رشید با عصبانیت دانههای پلو را از انگشتانش تکاند و بشقاب را حل داد و پلو را روی سفره ریخت. مریم نگاهش کرد که شتابان از اتاق نشیمن و بعد از خانه بیرون میرود و موقع رفتن در خانه را به هم میکوبد. مریم زانو به زمین زد و سعی کرد دانههای پلو را جمع کند و توی بشقاب بریزد، اما دستهایش بدجوری میلرزیدند و ناچار ایستاد تا آرام بگیرد. ترس به سینه اش فشار آورد. سعی کرد چند نفس عمیق بکشد. چشمش به عکس خود توی پنجره تاریک اتاق نشیمن افتاد و سر برگرداند. بعد صدای در ورودی را شنید و رشید به اتاق نشیمن برگشته بود. رشید گفت: «پاشو. پاشو بیا اینجا.» دستش را چنگ زد، بازش کرد و مشتی سنگریزه در آن گذاشت. «بگذارش توی دهانت» دستان نیرومند او به آروارهی مریم چنگ زد. دو انگشت خود را توی دهانش فرو کرد و بازش کرد. سنگریزههای سرد و سخت را در آن ریخت. مریم تقلا کرد که نگذارد...» زمان: 15 ساعت 44 دقیقه گوینده: مریم پاک ذات نویسنده: خالد حسینی مترجم: مهدی غبرائی تهیه کننده: دامون آذری میکس و مسترینگ: محمد ابویی صدابردار: آرشام فلاح بازبین ادبی: عارف علی زاده ویرایش صوتی: بهنوش هاشمی انتخاب موسیقی: محمد ابویی
برچسب ها:
# رمان # داستان # اجتماعی # سیاسی # خالد حسینی # مهدی غبرائی
گویندگان:
مریم پاک ذات
تاریخ انتشار:
1 سال پیش
قسمتها
شنیدنی های این کانال

نظرات

zhin. saadi
با خوندن این کتاب تک تک سلول های بدنت به درد میان
برای ارسال نظر ابتدا باید وارد حساب کاربری خود شوید.
Maryam abedini
Maryam abedini
عالی بود هم کتاب و هم گوینده ?