• 6 سال پیش

  • 2.0K

  • 09:32

فرانکفورت مثل تهران نیست

داستان شب
0
0
0

فرانکفورت مثل تهران نیست

داستان شب
  • 09:32

  • 2.0K

  • 6 سال پیش

توضیحات
گاهی فقط سکوت حرف می زند. یعنی بهتر از ساکت بود تا اینکه همه حرف های دلت را به کسی بگویی و بعد همان حرف ها، چماق شوند و توی سرت بزنند و هزار بار از خدا بخواهی که کاش خفقان گرفته بودی و یا اصلا حرف نمی زدی! همان روز صبح که سرگرد تازه سرهنگ شده با آن کله کچل و ریش بورش گفت : اگه من جای فرماندت بودم، می فرستادمت جایی که بفهمی خدمت یعنی چی ! ... داستان "فرانکفورت مثل تهران نیست" نویسنده و خوانش : امیر پروسنان

shenoto-ads
shenoto-ads